چهل و شش: غم

1- غمی مانند غم قرض نیست و دردی مانند درد چشم نباشد.
«حضرت محمد»
2- بهترین داروی غم و تشویش، تصمیم گرفتن و عمل كردن است.
«محمد- حجازی»
3- كو آن لغت كه بتواند «غم» مرا در قالب خود بگنجاند.
«جواد- فاضل»
4- آنهایی كه غم كمتری دارند، با خودنمایی بیشتری می گریند.
«تاسیت»
5- درد و غم، وقتی سپری شد، دیگر درد و غم نیست.
«ام.جی- پرستون»
6- گویند كه در غم های سخت، دهان از گفتار بسته می شود،‌ و من آن را پس از اندوه بزرگ حیات خویش احساس كردم.
«ذبیح الله- صفا»
7- آن كه به فكر فردا نیست، در غم فردا گرفتار می شود.
«كنفوسیوس»
8- متصل به دنبال خوشی می گردیم، اما همین كه به دستمان افتاد، آن را به صورت غم در می آوریم.
«محمد- حجازی»
9- غم های روزگار را پایان است، با آن ها بساز و صبر كن تا پایان پذیرد.
«امام علی»
10- عالمیان همشهری اند و باید در تكالیف و خطرات، و غم و شادی های یكدیگر سهیم باشند.
«روبرتسون»
11- اشكی كه در نتیجه ی غم ریخته شود، پاك ترین آب هاست.
« »
12- بدترین غم ها، شك و تردید است.
«الكساندر- دوما»
13- غم، دارویی است كه وجود ما را برای شادی و خوشی، پاك و آماده می سازد.
«محمد- حجازی»
14- شوخی با نگاه، همیشه به غم و اندوه مبدل می شود.
«میگوئل- سروانتس»
15- زندگانی سراپا غم و اندوه است و در جام دنیا یك قطره ی شیرین وجود ندارد و همه چیز غم انگیز است و ملال آور.
«گوتاما- بودا»
16- زمانی كه مرا می آزارند، سعی می كنم روح خود را به قدری بالا ببرم كه آن اذیت و آزار به من نرسد.
«رنه- دكارت»
17- منشا غم های گران را، بیشتر در وجود خود جستجو كنید، تا در وجود دیگران.
«پل- بوژه»
18- بدخواه، اندوه اش از همه بیشتر است.
«ذوالنون»
19- غم های بزرگ، انسان را به سكوت وا می دارند. در سوگ مادرم، این اندوه. بزرگ را لمس كردم.
«حسین- رحمت نژاد»
20- غم خوردن و نالیدن، لذتی است كه بعضی به هیچ قیمت از دست نمی دهند.
«محمد- حجازی»
21- فقط تو هستی كه می توانی حجاب را بدری، و از كابوس غم كه قلب و روحت را به شكنجه گرفته رها شوی.
«اسمعیل- پوروالی»
22- آنانی كه علاقمند و دم خور غم هستند، اگر روزگار اتفاقا آسایش به روح آنها بدهد. گویی چیزی گم كرده اند.
«غلامرضا- رشید یاسمی»
23- سرگذشت های محزون و نمایش های غم انگیز، طالب فراوان دارد، چون بسیاری غم را از شادی بهتر می پسندند.
«محمد- حجازی»
24- غم، پدیدآورنده عزت و بزرگی است. همان گونه كه حرارت میوه را می رساند، خوف نیز روح را پرورش می دهد.
« »
25- سنگین ترین غم و غصه ها و دردناك ترین بیماری ها، پابرجا نخواهد بود و پس از چندی محو و نابود خواهد شد.
«ژوزف- مورفی»
26- غمگین تر از همه، شخصی است كه، از همه بیشتر می خندد.
«ژان پل- سارتر»
27- غم، همچو سایه، به دنبال شهوت می آید.
«محمد- حجازی»
28- خدا، امید و خواب را برای جبران غم های زندگی به ما ارزانی داشته است.
«فرانسواماری- ولتر»
29- غم و پریشانی، حال دایم ماست. خوشی و خرسندی اگر دست داد، باید به حیله و تدبیر نگاهش داشت.
«محمد- حجازی»
30- آنانی كه دمساز غم هستند و آن را در آغوش می گیرند، هر وقت غمی ندارند به یاد غم های گذشته خود را مست می كنند.
«رشید- یاسمی»
31- مرور زمان، غم های ما را سبك می كند و با گردش ماه و خورشید محوش می سازد.
«حسین كاظم زاده- ایرانشهر»
32- شك و تردید سبب سوزاندن ریشه وجود می شود، و این به جز راه دادن غم در وجود چیز دیگری نیست.
«حسین- رحمت نژاد»
33- غم، احساسات را روان كرده و شادی دل های زخم دیده را بهبود می بخشد.
«جبران خلیل- جبران»
34- یك غم، به تنهایی برای نابودی هزاران نشاط كافی است.
«ژول- ورن»
35- این غم مجهول كه چاشنی هر حالی است، غم آن معشوق خیالی است كه هرگز به دست نمی افتد.
«محمد- حجازی»
36- اگر بتوانی غم را سركوب كنی، نشاط خود به خود به سراغت خواهد آمد.
«ژرژ- ساند»
37- غم دیگران خوردن و به دردشان رسیدن، بهترین راه برای از میان بردن غم خودمان است.
« »
38- پیروزی و امید و وصال، نشاط آورند و یاس و شكست و فراغ، غم.
«امانوئل- كانت»
39- نیمی از غم هایی كه در دل انباشته ایم، به این دلیل غم شده اند كه: ما خود آنها را انباشته ایم.
«بی. دبلیو- پروستر»
40- اگر كسی مطمئن باشد كه بار دیگر به این دنیا خواهد آمد، می تواند زندگی را این بار به غم خوردن بگذراند.
«محمد- حجازی»
41- دشمن غم، كار است و خود فراموشی.
«محمد- حجازی»
42- غم جلای روح است و سبب خلاقیت ها و اختراعات، اكتشافات و خالق نوابغ.
«رنو»
43- هر گاه غم و اندوه مرا به تساوی بین خانواده بشر تقسیم می كردند، یك روی با نشاط در روی زمین وجود نداشت.
«آبراهام- لینكلن»
44- غمی كه به علتی باشد آسان است، آن غم كشنده است كه علت معلومی ندارد.
«محمد- حجازی»
45- هرگز مگذار تار غم بر درونت بتند، چون هر لحظه بیشتر شده و تو را از پای درخواهد آورد.
«حسین- رحمت نژاد»
46- گاه علت غمی كه داریم، غیر از موضوعی است كه بهانه ی غم قرار داده ایم، باید آن علت واقعی را پیدا كرد و در رفع آن كوشید.
«محمد- حجازی»
47- غم، میوه تلخ جدایی است.
«وین دایر»
48- غم بیهوده، نوعی ترس است، یا صورتی از عجز و زبونی در مقابل آرزوهاست. غم اندیشه را ضعیف و راه جاده را تاریك می كند.
«محمد- حجازی»
49- هیچ دلیلی برای غم وجود ندارد. اگر می توانید، عوامل را از میان بردارید، در غیر آن انرژی خود را با اندوه خوردن هدر ندهید.
«وین دایر»
50- هیچ غمی نیست كه، اشك از دیده جاری نكند، مگر آن كه، آن غم حقیقی نباشد.
« »
51- اگر می خواهید از زندان به باغ خرمی بروید، غم خود را بگذارید و به یاری درمانده ای بشتابید.
«محمد- حجازی»
52- آرام بر خشت غم زاده شدم.
«آلفرد- دو وینیه»
53- نیكوتر آن كه غم خود را فراموش كنید و بخندید نه آن كه در دل نگاه دارید و غم خورید.
«كریستیان جورجینا- روستی»
54- غمی كه به خاطر و برای دیگران باشد، لذت دارد.
«محمد- حجازی»
55- در چهره ی خویش نقشی از غم میاور كه دشمن را شاد كنی، آنچه داری در اندرون بریز و چهره خود شاد بنما.
«رنو»
56- غم اهل جهان و نسل های آینده را خوردن، گپ زدن است و از وظیفه گریختن، برای زندگان كاری بكنیم.
«محمد- حجازی»
57- یك غم بزرگ یك استراحت است زیرا وقتی از آن رها می شویم نیرومندتر خواهیم بود.
«الكساندر- دیماسی»
58- تجربه بر من این را نشان داد كه بزرگترین غم ها، از شك و دودلی به وجود می آید.
«حسین- رحمت نژاد»
59- بسا تن و جان را به رنج و زحمت می اندازیم تا برای خود غمی فراهم كنیم.
«محمد- حجازی»
60- خود را بالاتر از آن بدانید كه رنج و غم و سختی بتواند به شما دسترسی پیدا كند.
«لرد- آویبوری»
61- ایمان به قضا و قدر، غم و غصه را برطرف می كند.
«حضرت محمد»
62- اگر راست باشد كه حیوانات، غم گذشته و ترس آینده ندارند، از ما بسی آسوده تر و عاقل تر اند.
«محمد- حجازی»
63- میان ضعف و غم، همیشه یك رابطه ای طبیعی وجود دارد، همچنان كه بین نیرو و شادمانی.
« »
64- غم، اسیدی است كه، وجود را از ریشه می خورد و می سوزاند.
«رضا- جزء مطلب تبریزی»
65- غم با كسی گوی كه از تو كم تواند كرد.
«خواجه عبدالله- انصاری»
66- منبع غم های گران را بیشتر در وجود خود جستجو كن تا در وجود دیگران.
«پل- بورژه»
67- زندگی فناپذیر همچون بادی است، آهی است و ناله ای و هق هقی و تلاشی.
«ادوین- آرنول»
68- مستی و غمی كه از رقت شعر و لطف هنر، دست می دهد، از هر سرور و نشاطی خوشتر است.
«محمد- حجازی»
69- اندوهگین نیستم كه مردم مرا چنانچه هستم نمی شناسند، از آن غمگینم كه من مردم را چنانچه باید نمی شناسم.
«كنفوسیوس»
70- در آسمان به دنبال چه می گردی؟ از آسمان چه می خواهی؟ این تو هستی كه می توانی از غمی كه قلبت را به شكنجه گرفته برهی.
«اسمعیل- پوروالی»
71- برای آن كه غم در غمخانه ی دل راه پیدا نكند، شك و تردید را از خود دور كنید.
«حسین- رحمت نژاد»